حال ايستاده ايم
پشت به پشت
به بالاي بلنداي آن پشته خاكي
ماييم
و يكي تو
مبهوت برهوت آستان آسمان و خاك
و يكي من
خيره به خنكاي خواب آلود دم صبح
آفتاب كه سر بزند
تو در دور دست دستانت
هياهويي تازه مي فشاري
و من پشت به پشت كوله اي خالي
سرازير جاده آمده ام
از بالاي بلنداي آن پشته خاكي
شهريور 82
# posted by Mohsen Sarmadi @ 12:22 PM